از عشق بپرهیزیم!
تاریخ انتشار: ۱۳ دی ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۷۵۸۱۷۶
عصر ایران؛ هومان دوراندیش - دربارۀ نقش مخرب عشق در زندگي، قبل از اينكه نكاتي را از لابلاي سخنان بزرگان علم و عرفان و شعر و فلسفه بيرون بكشيم، هر كسي ميتواند در تجربۀ زيستۀ خودش يا ديگران تامل كند. همۀ ما كم و بيش از عشق لطمه خوردهايم يا دست كم كساني را در اطرافمان ديدهايم كه عشق، پس از يك دورۀ خوشي كوتاهمدت يا بلندمدت، دمار از روزگارشان درآورده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
دراشعار عارفانه و عاشقانه زبان فارسي (و قطعا ساير زبانها) نيز فراوان در فراوان از ظلم و ستم معشوق سخن رفته است. عاشق در ادبيات عاشقانه غالبا موجودي ستمديده و در هم شكسته از مصائب عشق است. بهجت و سرخوشي عشق ديري نميپايد و دوران محنت فرا ميرسد.
البته در ادبيات عرفاني و تغزلي ما، معمولا غم عشق مبارك است و ويراني عاشق عين آباداني او قلمداد ميشود. هم از اين رو حافظ ميگفت:
تا شدم حلقه به گوش در ميخانۀ عشق
هر دم از نو غمي آيد به مباركبادم
و یا حافظ در جای دیگری گفته است:
عالم از نالۀ عشاق مبادا خالي
برخي از منتقدانِ مفهوم عشق، چه عشق عرفاني چه عشق غيرعرفاني، بر اين نكته تاكيد كردهاند كه عاشقي به معناي كلاسيك كلمه، نه تنها فرديت انسان را از او ميستاند بلكه مصداق مازوخيسم (خودآزاري) است.
عاشق به اين معنا براي رسيدن به وصال معشوق، آزار و تحقير فراواني متحمل ميشود و از اين خرد شدن و شكستن، لذت ميبرد و به معشوقش ميگويد: خيال تيغ تو با ما حديث تشنه و آب است/ اسير خويش گرفتي بكش چنانكه تو داني.
اما مدافعان عشق به معناي سنتي و متعارف كلمه، شكسته شدن عاشق را مصداق دستشستن وي از خودخواهي و روي آوردنش به ديگرخواهي ميدانند.
اينكه حكم اخلاقي اين خودفراموشي و مشغولشدن بيش از حد چيست، بحثي است كه در حوزۀ علم جديد قرار ندارد؛ هرچند كه اخلاق نوين نميتواند يكسره فارغ از يافتههاي علمي باشد. اما هر چه هست، عشق از منظر يافتههاي روانپزشكان و عصبپژوهان چيزي جز مشغول بودن بيش از حد به ديگري نيست.
هلن فيشر كه يكي از مشهورترين محققان در زمينۀ رابطۀ «عشق و مغز» است، دربارۀ نشانۀ عاشق بودن افراد ميگويد: «در اين مورد كافي ست كه از هر فردي بپرسيم در طول روز چه مدت به معشوق خود فكر ميكند. معمولا جواب حدود 95% از وقت روز است. چون عشق همين مسخ شدن خالص است. اين تمايل شديد و اين جوشش، هستۀ اصلي عاشق بودن است. عشق بسيار سركش و به ندرت قابل كنترل است و بسيار به سختي ميتوان به آن پايان داد. به نظر من عشق قويترين ميل جهان است.»
بخش عمده مصائب زندگي عاشق، ناشي از همين تفكر يا درگيري ذهني بيش از حد با معشوق است. يكي از مهمترين تحولات مغز فرد عاشق، بالا رفتن ميزان هورمون دوپامين در مغز اوست. ترشح زياد دوپامين باعث ترشح بيشتر هورمون جنسي تستسترون ميشود.
تحقيقات هلن فيشر و همكارانش نشان داده است كه اگر فرد عاشق در ازاي عشقي كه به معشوقش ميورزد پاداشي دريافت نكند، عاشقتر ميشود.
هلن فیشر، متولد 1945
اما اين سخن دقيقا يعني چه؟ فيشر ميگويد: «اين نيز از خصوصيات سيستم ترشحي دوپامين است كه اگر مغز پاداشي دريافت نكند، اين سيستم بسيار فعالتر ميشود و با ترشح بيشتر قابليت رنجبردن را بالا ميبرد.»
پس مصائب و رنجهاي عاشق، ابتدا به ترشح دوپامين در مغز او و سپس به افزايش ترشح دوپامين در مغزش در نتيجۀ پاسخ ندادن معشوق به دلدادگي اوست؛ افزايش ترشحي كه عاشق را بيش از پيش درگير معشوق ميكند و اگر معشوق ميلي به عاشق نداشته باشد يا ميلي هم داشته باشد ولي نخواهد مطابق خواستههاي عاشق عمل كند، عاشق بيچاره نالهها سر ميدهد در ستمكاري معشوق و تحقير شدن خودش.
البته هلن فيشر ميگويد عملكرد سيستم ترشحي دوپامين هميشگي نيست و اين سطح از ترشح دوپامين، كه موجب زوم كردن مغز ما روي فرد خاصي ميشود و او را به فكر و ذكر ما بدل ميكند، معمولا بين 18 ماه تا يكسال و نيم است
اما در مواردي كه فراق به وصال تبديل نميشود، اين مدت معمولا طولانيتر از سه سال ميشود و همين امر يكي از علل غني شدن شعر و ادبيات جهان بوده است!
به هر حال، ترشح بالاي هورمون دوپامين از جايي به بعد فروكش ميكند و عشق عاشق مثل شمعي در برابر باد، ميميرد و خاموشي ميگيرد.
اگر هم عاشق خوششانس باشد و وصال را تجربه کند، عشقش به دوستداشتن استحاله ميیابد و تدریجا فروكش ميكند؛ تنزلي كه راه را براي زندگي مشترك عاقلانهتر باز ميكند؛ اگرچه ممكن است از تغزل و شاعرانگي فرد، چه در زندگي مشتركش چه در زندگي فكري و هنرياش، بكاهد.
نكتۀ مهم تحقيقات هلن فيشر اين است كه در مغز هيچ فردي، افزايش ترشح دوپامين نسبت به يك فرد خاص ديگر، دائمي نيست. ممكن است با كاهش ترشح دوپامين در مغز ما، پس از مدتي فرد جديدي از راه برسد و موجب افزايش ترشح دوپامين مغز ما شود. ولي اينكه فكر كنيم «كسي ميآيد، كسي ديگر، كسي بهتر، كسي كه مثل هيچ كس نيست»، و با حضورش در زندگي ما، ميزان ترشح دوپامين در مغز ما هميشه در حد بالايي باقي خواهد ماند و در نتيجه ما هميشه عاشق و دچار و غرقه او خواهيم بود، تصوري نادرست و مخالف يافتههاي علمي است.
حتي اگر چنين چيزي هم ندرتا وجود داشته باشد، نتيجهاي جز درد و رنج يا دست كم دشوار شدن زندگي فرد در بر ندارد. زندگي با درد و رنج كمتر، ربط عميقي دارد به كاهش ترشح هورمون دوپامين در مغز.
باري، به آغاز كلام بازگرديم: اگرچه درد و رنج موقت و دورهاي ميتواند ثمرات نيكويي در زندگي اشخاص داشته باشد، اما طولاني شدن درد و رنج ناشي از افزايش ترشح دوپامين در مغز، ميتواند زمينهساز بروز «نقش مخرب عشق» در زندگي افراد شود. عشق گرچه صد حسن دارد ولي لزوما تعاليبخش نيست.
عرفاي ما هم كه دستشان از دامن علم جديد كوتاه بود، دربارۀ عشق سخنان متناقضي گفتهاند. مثلا مولانا در جايي ميگويد:
عاشقيگر زين سر وگر زان سر است
عاقبت ما را بدان سر رهبر است
و در جاي ديگري ميگويد:
عشقهايي كز پي رنگي بود
عشق نبود عاقبت ننگي بود
يعني عرفا هم كاملا واقف بودند كه عشق ميتواند نقش مخرب و منفي داشته باشد. البته آنها چنين عشقي را عشق راستين نميدانستند ولي واقعيت اين است كه عشق راستين از منظر علم، با بررسي ميزان ترشح دوپامين و چند هورمون ديگر در مغز انسان سنجيده ميشود.
اينكه دربارۀ راستين يا دروغين بودن عشق پس از معلوم شدن نتيجهاش حكم صادر كنيم، نوعي مصادره به مطلوب و عين بيملاك بودن ما در تشخيص عشق است.
منبع: عصر ایران
کلیدواژه: افزایش ترشح دوپامین ترشح دوپامین در مغز درد و رنج مغز ما
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۷۵۸۱۷۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
شیفتگانِ آن عارفِ عاشق/ ایرانیان زیادی مرید و دلبسته امام صادق بودند، از عطار و بایزید بسطامی تا جابر ابن حیان
میگویند یک بار به فارسی سخن گفته بود: هر که درم اندوزد، جزایش دوزخ باشد. ایرانیان نیز این جمله فارسی امام را یادداشت کرده بودند.
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، امام جعفر ابن محمد (ع) در صد و سی و ششمین سالروز ولادت پیامبر (ص) در شهر مدینه به دنیا آمد. پدرش امام محمد باقر (ع) و مادرش اسما امفروه بود.
۱۲ ساله بود که پدربزرگش امام سجاد (ع) به دست امویان به شهادت رسید. از سنین نوجوانی به واسطه نقل روایات صحیح از پیامبر در میان مردم به صادق، فاضل و طاهر لقب گرفت. نوشتهاند که او مردی کوتاه قد، دارای موهایی سیاه و پرپشت، بینی بلند و صورتی سفید و خالی بر گونه بوده است.
امویان اساسا حکومتی نژادپرست بودند و اقوام غیرعرب را تحقیر میکردند. در این میان ایرانیان دودسته شدند. عدهای دنبال درگیری مسلحانه با امویان رفتند. در این تاریخ زید ابن سجاد (ع)، عموی امام صادق و پسرش یحیی با حمایت ایرانیان قیام کردند. هر دو شکست خوردند. سر زید در کوفه از تنش جدا شد و یحیی نیز در خراسان و حوالی افغانستان کشته شد.
تعداد زیادی از ایرانیان نیز به پیروی از امام صادق (ع) تلاش کردند از طریق افزایش علم و آگاهی مبارزه کنند. نوشتهاند امام ششم، ۳۷۵۰ شاگرد داشت که اکثر آنان ایرانی بودند و برای او سوغاتی ایرانی میآوردند. حضرت صادق (ع) در حدیثی گفته بود: پشت کردن مردم عرب به قرآن تحقق یافت و خداوند به جای آنها ایرانیها را فرستاد. آنها نیز از جان و دل اسلام را پذیرفتهاند.
میگویند یک بار به فارسی سخن گفته بود: هر که درم اندوزد، جزایش دوزخ باشد. ایرانیان نیز این جمله فارسی امام را یادداشت کرده بودند.
از شاگردان ایرانی بزرگ امام صادق (ع) میتوان به جابر حیان اشاره کرد که در خراسان به دنیا آمد و در ایلام از دنیا رفت. غربیها او را پدر علم شیمی و با نام Geber میشناسند. او آنقدر تحت تاثیر امام بود که در ابتدای تمام مطالبش نوشته است آنها را از استادش جعفر صادق آموخته است.
ثابت ابن دینار، ابوحمزه که بیشتر با دعای ابوحمزه ثمالی او را میشناسیم، زرارة ابن اعین و عمران ابن عبدالله اشعری که اهل قم بود از دیگر شاگردان ایرانی امام صادق (ع) بودند. امام ششم، فقه مدون شیعه را بنیان گذاشت و شاگردان او را در سرتاسر بلاد اسلامی با نام جعفری میشناختند.
شاعران و عارفان بزرگ ایرانی، چون عطار نیشابوری و بایزید بسطامی نیز خود را مرید و پیرو جعفر ابن محمد (ع) میدانستند.
عطار نیشابوری در کتاب مشهور خودش، تذکرةالاولیا نوشته است: «آن سلطان ملت مصطفوی، آن برهان حجت نبوی، آن عامل صدیق، آن عالم تحقیق، آن میوهی دل اولیاء، آن جگرگوشه انبیاء، آن ناقد علی، آن وارث نبی، آن عارف عاشق، جعفر الصادق رضی الله عنه.
گفته بودیم که اگر ذکر انبیاء و صحابه و اهل بیت کنیم کتابی جداگانه باید ساخت. این کتاب شرح اولیاست که پس از ایشان بودهاند. اما به سبب تبرک به صادق ابتدا کنیم.
اگر تنها صفت او گویم به زبان و عبارت من راست نیاید که در جمله علوم و اشارات و عبارات بیتکلف به کمال بود و قدوه جمله مشایخ بود و اعتماد همه بر وی بود و مقتدای مطلق بود. هم الهیان را شیخ بود و هم محمدیان را امام و هم اهل ذوق را پیشرو و هم اهل عشق را پیشوا، هم عباد را مقدم هم زهاد را مکرم. هم صاحب تصنیف حقایق و هم در لطایف تفسیر و اسرار بینظیر بود.»
عارف نامدار ایرانی بایزید بسطامی نیز از قرار معلوم مرید و شاگرد امام صادق بوده و در مدینه خدمت ایشان رسیده است. عطار در کتاب خودش میگوید امام صادق (ع) پس از مدتی که بایزید مراتب کمالات عرفانی را نزد او به اتمام رساند او را به بسطام بازگرداند و به دلیل علاقهای که به بایزید داشت یکی از پسرانش به نام محمد را نیز همراه او فرستاد. محمد در بسطام زودتر از بایزید درگذشت و بایزید بسطامی وصیت کرد پیکر او را در صحن امامزاده محمد به خاک بسپارند.
در اواخر عمر امام صادق، به دستور منصور دوانیقی خانه امام را آتش زدند و کمی بعد در شوال سال ۱۴۸ امام صادق از این جهان کوچ کرد. مورخان شیعه و سنی اطلاعات دقیقی از شهادت او ثبت نکردهاند و به همین علت برخی از علمای بزرگ شیعه، چون شیخ مفید معتقدند ایشان وفات کرده و به شهادت نرسیده است. ایشان به دلیل سن طولانیاش به شیخالائمه مشهور است.